بررسی تجربه جمهوری اسلامی ایران در مدیریت تحوّل علوم انسانی با تاکید بر اسناد بالادستی

نویسنده : مصطفی جمالی[1]
ـ چکیده
با وقوع انقلاب اسلامی و تحقق جمهوری اسلامی فصل جدیدی در تاریخ علمی کشور گشوده شد. معمار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر فرزانه انقلاب ، با رویکردی تمدنی و با شناخت دقیق واقعیت های تاریخی و اجتماعی کشور، مسئله اسلامی شدن دانشگاهها و تولید علوم اسلامی را پیش روی اندیشمندان انقلاب قرار دادند. اگر چه تا کنون پیرامون این مسئله فعالیت های فراوان نظری و عینی صورت گرفته و با مدیریتی خاص این مسئله دنبال شده است ولی هنوز این مسئله، در جامعه ما پاسخ در خور خود را نیافته و به چالشی عظیم بدل گردیده است. بدین جهت در مرحله گام دوم انقلاب و با هدف تحقق انقلاب علمی لازم است ابتدا تصویری دقیق از مدیریت تحول علوم انسانی در تجربه 40 ساله انقلاب علمی ارائه گردد تا در سایه آن بتوان به الگویی جدید در امر مدیریت تحول علوم انسانی دست پیدا کرد.
مدیریت تحول علوم انسانی در طول چند دهه انقلاب در قالب های مختلف همچون انقلاب فرهنگی ، اسلامی شدن دانشگاهها ، نهضت نرم افزاری و… پی گیری شده است. این مقاله به دنبال ارائه تصویری اجمالی و بررسی انتقادی از کارنامه جمهوری اسلامی در مسئله مهم مدیریت تولید علوم انسانی اسلامی می باشد. پرواضح است که متناسب با بلوغ انقلاب اسلامی ، هم فهم این مسئله و هم ارائه راهبردها و راهکارهای سیاستی و برنامه ای در زمینه دستیابی به علوم انسانی اسلامی از اجمال خارج شده و بسط پیدا کرده است و البته در دوران مختلف متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی فراز و فرودهائی هم داشته است. وجود گفتمان های مختلف همچون گفتمان اسلامی سازی و تهذیب علوم موجود ، گفتمان علم جهانی و گفتمان تولید علوم انسانی اسلامی مستلزم ایجاد فضای علمی ـ فرهنگی خاص ، تنظیم اسناد علمی کشور و شکل گیری تجربه های خاصی شده است .
کلید واژه : تحول علوم انسانی ، گفتمان ، اسناد ، تجربه عملی
ـ مقدمه
تجربه مواجهه با علوم انسانی مدرن در جامعه ایران بازگشت به ورود علوم دنیای مدرن می کند که از تاسیس دارالفنون (1268 ق) آغاز گردید و با تاسیس مراکز عمدتاً آموزشی مختلف ادامه پیدا کرد و اوج آن به تاسیس دانشگاه تهران (1313ش) ختم شد. این مراکز آموزشی عمدتاً مصرف کننده علوم انسانی مدرن بودند و کمتر نگاه نقادانه به علوم مطرح بود و تنها پس از جنگ جهانی دوم و پیامدهای ویرانگر آن نگرش انتقادی به علوم انسانی به صورت ضعیف آغاز گردید زیرا تمدن جدید تمدن علمی خوانده شده بود و این علم بود که منشا این همه فجایع قلمداد گردید.( کچوئیان ، 1389: 35) منشا این انتقادات یا از منظر دین و سنت اسلامی جامعه بود که کتاب کشف الاسرار امام خمینی مهمترین نمونه آن و یا از منظر نگرشهای نوپدید مغرب زمینیان بود. ( زائری، 1395: 15)
رخداد صنعت ملی شدن نفت در ایران و سرکوب این قیام ملی با دخالت مستقیم قدرت استعماری غرب، باعث تشدید این نگاه انتقادی به علوم انسانی شد. پیروزی انقلاب اسلامی نقطه عطفی جدید در نگرش انتقادی به علوم انسانی و بالاتر سرآغاز تحول جدی در علوم انسانی گردید.البته متناسب با تکامل انقلاب اسلامی نگرش های به حوزه علوم انسانی و اجتماعی عمیقتر گردید.
در این پژوهش با روش اکتشافی و توصیفی به دنبال بازخوانی تجربه ایران انقلابی در حوزه علوم انسانی می باشیم و تاکید اصلی بر اسناد بالا دستی می باشد که نوعاً بازتاب دهنده اندیشه متفران یک جامعه می باشند و با بررسی اجمالی این اسناد می توان متناسب با سه دوره تحولی این اسناد دسته بندی کرده و به تحلیل و مقایسه آنها پرداخت. همچنین مدل ارزیابی این اسناد به این قرار می باشد.
ارزیابی اسناد تحول علوم انسانی در سه متغییر کلان زیر و متغییر های زیربخش هریک رقم می خورد :
الف ) تحول در محتوای علوم انسانی : تحول محتوایی هم در سه محور زیر قابل ارزیابی است
ـ تحول در مبانی علوم انسانی
ـ تحول در نظریه های علوم انسانی
ـ تحول در نظام مسائل علوم انسانی
ب) تحول در فرهنگ حاکم بر علوم انسانی: تحول فرهنگ هم در سه محور زیر قابل ارزیابی می باشد:
ـ تحول در فرهنگ عمومی علم : تحول در شرایط فرهنگی دانشگاه اعم از اخلاق استاد و دانشجو و ایجاد محیط دینی در دانشگاه
ـ تحول در فرهنگ تخصصی علم : تحول در پارادایم حاکم بر فضای علمی
ـ تحول در فرهنگ بنیادین علم : تحول در فلسفه ها و روش های حاکم در فضای علمی
ج) تحول در نرم افزار اداره دانشگاه: تحول در نرم افزار اداره هم در سه محور زیر قابل ارزیابی می باشد:
ـ تحول در مدیریت دانشگاهها
ـ تحول در سازمان علم ( دانشگاهها و پژوهشگاههای علوم انسانی)
ـ تحول در برنامه تحول علم
1ـ قانون اساسی
در مهمترین سند جمهوری اسلامی ایران به صورت مستقیم در چهار اصـل قـانون اساسي، به مسئلة علم توجه شده است:
اصول دوم: جمهوری اسلامی ، نظامی است برپایه ایمان به : ۱. خدای یکتا (لااله الاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او. ۲. وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین . ۳. معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا. ۴. عدل خدا در خلقت و تشریع . ۵. امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام . ۶. کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسوولیت او دربرابر خدا که از راه : الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط براساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین . ب – استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها. ج – نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطه گری و سلطه پذیری ،قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تامین می کند.
اصل سوم: – دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم ، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد …….. ۴. تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه های علمی ، فنی ، فرهنگی و اسلامی از طریق تاسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان . ……. ۱۳. تامین خودکفایی در علوم و فنون صنعت و کشاورزی و امورنظامی و مانند اینها.
اصل شانزدهم : – از آن جا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملاً با آن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاس ها و در همه رشتهها تدریس شود.
اصل: چهل و سوم: – برای تامین استقلال اقتصادی جامعه و ریشهکن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، باحفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران براساس ضوابط زیراستوار میشود : …. ۷. استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر به نسبت احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور. ……
ارزیابی
ارزیابی سند قانون اساسی بر اساس الگوی ارزیابی به قرار زیر است :
الف ) تحول در محتوای علوم : در اين اصول قانون اساسی هرگز به اصطلاح علوم انسانی تصریح نشده است ولی جهت گیری های مطلق علم در این اصول شامل این علوم انسانی هم می شود. هرچند ظهور اولیه در این اصول با توجه به عبارت های بعدی این است که منظور از علم در اینجا بيشتر علوم فني ـ مهندسي باشد تا علوم انساني؛ زيرا تـعبير عـلوم در كنـار تعابير فنون، تجارب بشري، صنعت، كشاورزي و امور نظامي استفاده شده است. لفظ علم وقتي در كنـار تعابير مزبور قرار ميگيرد، علمي غير از علم انساني به ذهن متبادر ميشود. اما با اینحال لازمه تحقق بسیاری از اصول قانون اساسی ، رفتن به سمت تولید علوم انسانی جدیدی است که بتوان براساس جامه عمل به این قانون اساسی پوشاند. روح قانون اساسی تحقق حکومت و جامعه ای جدید بر اساس روابط جدیدی است که بر پایه جامعه امامت و امت شکل می گیرد که تفاوتی جوهری هم با جامعه استیلا فراعنه تاریخ و سلاطین در گذشته دارد ـ که روابط اجتماعی بر اساس امر و نهی یک طرفه و نگاه ارباب و رعیتی می باشد و هم تفاوت با جامعه بازار دنیای مدرن دارد که روابط اجتماعی بر اساس اقتضائات بازارو تضمین سود سرمایه داران شکل می گیرد. در جامعه امام ـ امت به تعبیر استاد امام راحل ، عارف سالک مرحوم آیه الله شاه آبادی جامعه اسلامی بر اساس دو خیط( رشته) عمودی (طولیه) و افقی (عرضیه) همچون تار و پود بافته می شود و اساس خیط افقی بر پایه اخوت و خیط عمودی بر پایه ولایت و سرپرستی است.( شاه آبادی ، 1380: 15) در قانون اساسی هم از یک طرف سخن از حفظ کرامت انسانها و اساس قرار دادن برادری انسانها با یکدیگر در عین آزادی وتوام با مسئولیت و لزوم تعاون بین مردم به میان می آید.(اصول 2و3 ) و از طرف دیگر سخن از ولایت و سرپرستی و رفع هر گونه خودکامگی و ظلم و اساس قرار دادن عدل و … مطرح می گردد و اصول 5 و 110 از مهمترین اصول مترقی قانون اساسی می باشد که خبر از شکل گیری جامعه ی جدید با بنیان های متفاوتی در عصر ظلمت جهانی شدن جریان مدرنیته می دهد. تحقق چنین جامعه انسانی نیازمند تولید شبکه ای از علوم انسانی و اجتماعی جدید بر پایه مبانی و ارزش های جهان شمول اسلام ناب دارد. به عبارت دیگر آنچنانکه تحقق اصل انقلاب اسلامی خط بطلانی بود بر بخش اعظمی از توصیفات علوم انسانی و اجتماعی در باب حرکت های اجتماعی و انقلاب ها ، تحقق کامل نظام جمهوری اسلامی هم ضرورت دستیابی به علوم اسلامی اسلامی را به خوبی بر هر انسان روشنفکر آزاده عیان می کند.
ب) تحول در فرهنگ علوم: در اصل سوم، بر تـقويت روح تـتبع و ابتكار در تمام زمينههاي علمي، فني، فرهنگي و اسلامي تأكيد شده است كه از همین دسته بندی می توان این نتیجه را گرفت که منظور از داشتن جهتگیرهای فرهنگی و اسلامی در پیشبرد علوم در این سند تاکید شده است. البته از تفکیک علمی ، فرهنگی و اسلامی شاید بتوان این نتیجه را گرفت که منظور از علمی ، علوم فنی و تجربی می باشد و منظور از فرهنگی و اسلامی هم علوم انسانی می باشد هرچند با تفکیک فرهنگی از اسلامی گویا میان علوم انسانی با علوم اسلامی رایج در حوزه ها (مانند علوم فقه و کلام و اخلاق) هم فرق قائل شده اند و کمتر به اسلامیت علوم انسانی تصریح شده است. .با این همه می توان نتیجه گرفت که قانون اساسی در این مقطع مبتنی بر گفتمان رایج تنظیم شده است و هنوز علوم انسانی جایگاه خود را پیدا نکرده است و ضرورت آن برای جامعه علمی و مدیران فرهنگی کشور اثبات نشده است و بیشترین تاکید بر توسعه علوم فنی و تجربی در راستای خودکفائی می باشد.
ج) تحول در نرم افزار اداره: در باب تحول در نرم افزار اداره دانشگاهها اعم از مدیریت ، برنامه و سازمان علم هم در این سند اشاره ای نشده است.
2ـ اساسنامه ستاد انقلاب فرهنگی
دومین سند مهم در این دوره، اساس نامه ستاد انقلاب فرهنگی می باشد. پس از پایه گذاری ستاد انقلاب فرهنگی و ترمیم آن در شهریور سال 62 ستاد انقلاب فرهنگی اساسنامه خود را طی موادی تنظیم کرد. این ستاد در جلسه ۱۲ خود «اهداف و وظایف» را تنظیم کرده و به تصویب رسانیده است که موارد مربوط به علوم انسانی به قرار زیر است:
الف- اهداف
1ـ گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامي در شئون جامعه و تقويت انقلاب فرهنگي و اعتلاي فرهنگ عمومي
2ـ تزكيه محيط هاي علمي و فرهنگي از افكار مادي و نفي مظاهر و آثار غربزدگي از فضاي فرهنگي جامعه
3ـ تحول دانشگاهها و مدارس و مراكز فرهنگي و هنري بر اساس فرهنگ صحيح اسلامي و گسترش و تقويت هرچه بيشتر آنها براي تربيت متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغزهاي متفكر و وطن خواه و نيروهاي فعال ماهر و استادان و مربيان و معلمان متعهد به اسلام و استقلال كشور
4ـ تعميم سواد و تقويت و بسط روح تفكر و علم آموزش و تحقيق و استفاده از دستاوردها و تجارب مفيد دانش بشري براي نيل به استقلال علمي و فرهنگي
…….
ب – وظايف
1ـ تدوين اصول سياست فرهنگي نظام جمهوري اسلامي ايران و تعيين اهداف و خط مشي هاي آموزشي، پژو هشي، فرهنگي و اجتماعي كشور
2ـ بررسي مسائل فرهنگي و اجتماعي به منظور حل آنها
3ـ تصويب طرحهاي پيشنهادي براي ايجاد زمينه هاي مناسب به منظور مشاركت همه جانبه در تحقق اهداف انقلاب فرهنگي
……..
ارزیابی
بررسی این سند بر اساس الگوی ارزیابی به قرار زیر است:
الف) تحول در محتوای علوم: در این سند هرگز به اصلاح متون علوم انسانی اشاره نشده است حتی سخن از تهذیب علوم انسانی ـ که رویکرد رایج در ایام تنظیم سند بود ـ هم در آن به میان نیامده است.
ب، تحول در فرهنگ علوم: در این سند تاکید اصلی بر تغییر فرهنگ حاکم بر علم می باشد و تنها هم بر تحول در فرهنگ عمومی علم تاکید شده است مانند اصلاح فرهنگ دانشگاه ، تزکیه محیط، تعمیم روحیه تفکر و جمع تعهد و تخصص می باشد اما از تغییر در فرهنگ تخصصی و بنیادین حاکم بر علوم انسانی سخنی به میان نیامده است.
ج) تحول در نرم افزار اداره: اگر چه در این سند سخن از تحول به میان آمده است اما در باب تغییر ساختار دانشگاه و نحوه مدیریت و برنامه ریزی آ« سخنی به میان نیامده است. البته از دیگر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در این دوره برخی اصلاحات ساختاری را می توان ملاحظه نمود و حتی به تاسیس دانشگاه ها و پژوهشگاههای جدیدی همچون دانشگاه مفید و سازمان سمت می توان اشاره کرد.
3ـ سند اسلامی شدن دانشگاه
در این دوره شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی طی جلساتی «اصول حاکم بر دانشگاه اسلامی» و «سیاستهای راهبردی اسلامی شدن مراکز آموزشی» را ذیل شش مولفه استاد، دانشجو، نظام برنامه ریزی فرهنگی، متون و برنامه ریزی درسی، نظام برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی و مدیریت تنظیم و در جلسه 433 مورخ 17/09/77 شورایعالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است. موارد مهم و مرتبط به حوزه علوم انسانی به قرار زیر می باشد:
1ـ استاد
1ـ فراهم آوردن زمینههای مساعد قانونی و اجرایی برای جذب و گزینش استادان شایسته از نظر علم، ایمان، تقوا، تعهد و آگاهی و پایبندی به مبانی و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران.
2ـ جذب و گزینش استادان و مدرسان دروس معارف اسلامی به منظور گزینش استادان و مدرسانی با تواناییها و شایستگیهای بالای علمی و معنوی و اخلاقی .
4ـ برنامه ریزی به منظور توأم ساختن فعالیتهای آموزشی و پژوهشی اعضای هیأت علمی با نقش تربیتی و اخلاقیآنان در مراکز آموزشی و سطح جامعه .
5ـ ارتقای سطح دانش و معرفت دینی، سیاسی و اجتماعی استادان متناسب با رشته تخصصی، علائق و تجاربآنان .
6ـ قانونمند کردن فعالیتهای سیاسی و فرهنگی استادان به منظور فراهم آوردن محیطی سالم و آزاد و مطمئن برایبحث و گفتگو و ارتقای اندیشه دینی و ایفای نقش مؤثر آنان.
2ـ دانشجو
1ـ ارتقای سطح بینش اسلامی و اعتقادی دانشآموزان برای ورود به آموزش عالی با توجه به پیوستگی و تلازم میان نظام آموزش عالی با نظام آموزش و پرورش .
2ـ گسترش و تقویت ایمان و اعتقاد اسلامی، تهذیب و تزکیه نفس و اعتلای عقلانی و علمی دانشجویان .
3ـ تقویت روحیه آرمان گرایی، کمال جویی، نقادی، آزادگی، ایثارگری، مشارکت جویی، حقیقت جویی و تشویق وتقویت احساس مسئولیت اجتماعی دانشجویان .
4ـ ارتقای سطح دانش و بینش سیاسی و اجتماعی دانشجویان و تجهیز آنان با تواناییها و قابلیتهای مورد نیاز برای تحلیل مسائل جامعه و جهان در جهت تحقق آرمانهای اسلامی.
5ـ تشویق و زمینه سازی به منظور مادام العمر تلقی کردن تحصیل علم به عنوان یک ارزش و فریضه اسلامی .
6ـ قانونمند کردن فعالیتهای فرهنگی و سیاسی دانشجویان به منظور فراهم آوردن محیطی سالم و آزاد و مطمئنبرای بحث و گفتگو و تحرکت و فعالیت و ارتقای اندیشه دینی .
3ـ نظام برنامه ریزی فرهنگی
1ـ احیا و حفظ و ترویج فرهنگ اصیل اسلام در محیطهای علمی با استفاده از روشهای کارآمد و هماهنگ با شئونمحیطهای علمی .
2ـ توجه به مبانی اسلامی در تدوین نظام برنامه ریزی فرهنگی به منظور تحقق آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی.
3ـ توجه و تأکید بر توأم بودن نظام برنامه ریزی فرهنگی با نظام برنامه ریزی درسی، آموزشی، پژوهشی و مدیریت .
4ـ توجه به ملازمات و پیوستگی نظام آموزش و پرورش با نظام آموزش عالی در برنامه ریزهای فرهنگی .
5ـ زمینه سازی به منظور ایجاد توانایی بحث و گفتگو و نقد و ارزیابی سایر فرهنگها و تمدنها.
6ـ توجه به مقتضیات زمان و نیازها و علائق و رشتههای تحصیلی دانشجویان در برنامه ریزیهای فرهنگی و ارائهچهرهای متین و جذاب از آرمانها و ارزشهای اسلامی .
7ـ رعایت ویژگیهای معماری اسلامی و ملی در طراحی فضاهای کالبدی دانشگاه .
8ـ توجه و اهتمام ویژه به احداث مساجد و نمازخانهها در مراکز آموزشی و اختصاص امکانات و تسهیلات در خورشأن به آن .
9ـ توجه به حفظ عفاف در مراکز آموزشی به ویژه روابط بین دانشجویان دختر و پسر و تلاش در جهت فراهم کردن زمینههای مناسب برای این منظور از قبیل تفکیک کلاسهای دختران و پسران و کاهش اختلاط آنها.
10ـ هماهنگی در سیاستگذاری فرهنگی مراکز علمی با رعایت مقتضیات اجرایی.
11ـ نظارت و ارزیابی هدفمند و مستمر برنامه ریزی فرهنگی .
4ـ متون و برنامه ریزی درسی
1ـ طراحی نظام آموزشی، تدوین متون و برنامههای درسی در تمامی شاخههای علوم براساس جهان بینی الهی وپژوهش در پدیدههای هستی به منظور شناخت و شناساندن آیات الهی در جهان.
2ـ توجه به هماهنگی و همسویی علم و دین در طراحی و تدوین برنامهها و متون درسی .
3ـ بازنگری نظام برنامه ریزی درسی و اصلاح و تدوین متون درسی با استفاده از روشهای نوین و کارآمد علمی ومفاهیم و ارزشهای اسلامی .
4ـ طراحی و تدوین متون و برنامههای درسی براساس مبانی اسلامی به ویژه در رشتههای علوم انسانی.
5ـ هدایت نظام برنامه ریزی درسی به سمت تقویت فضایل اخلاقی و اجتماعی، پرورش قدرت ابداع و ابتکار واعتماد به نفس و ایجاد باور به مبانی دینی و التزام به مسئولیتهای اجتماعی.
6ـ توجه و تأکید بر هماهنگی و تناسب متون اخلاق و معارف اسلامی با نیازهای جدید و رشتههای تحصیلی.
….
5ـ نظام برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی
1ـ اصلاح و تدوین نظام برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی با توجه به نیازهای جامعه و تحولات روزافزون علوم، باتأکید بر گسترش مرزهای دانش و براساس مبانی اسلامی.
2ـ توجه ویژه به اهمیت رشتههای علوم انسانی در تربیت و انسان سازی و تأثیرات مثبت و منفی آنها در تحولاتفرهنگی با عنایت به وجود قابلیتها و ظرفیتهای فراوان در کشور .
3ـ ایجاد هماهنگی و تناسب بین نظام آموزشی و پژوهشی آموزش و پرورش و آموزش عالی با توجه به ملازمت وپیوستگی آنها.
4ـ افزایش انعطاف پذیری به منظور پاسخگویی به نیازها و تحولات علمی و اجتماعی.
5ـ بهره گیری از تجارب علمی در سطوح مالی و بین المللی به ویژه تجارب حوزههای علوم دینی .
6ـ توجه به هماهنگی و همسویی علم و دین در بینش اسلامی در طراحی و تدوین برنامههای آموزشی و پژوهشی .
7ـ تقویت روحیه تحقیق و تتبع، آموزش تفکر منتقدانه، استفاده از فن آوریهای نوین آموزشی و ارائه الگوهای جدیدبه منظور ایجاد تحول و اصلاح در روشهای تدریس و پژوهش.
8ـ برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی براساس پژوهشهای علمی و ایجاد تعادل و تناسب میان آموزش و پژوهش دربرنامهها و متون.
9ـ نظارت و ارزیابی هدفمند برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی .
6ـ مدیریت
1ـ توجه و تأکید بر تقویت ارزشهای اسلامی و انقلابی، تعهد اجتماعی، زمان شناسی، قانونمندی، تفاهم و احتراز ازخود محوری در طراحی و هدایت نظام مدیریتی .
2ـ اصلاح و طراحی نظام جامع و هماهنگ مدیریت براساس ایجاد تعادل در فعالیتهای آموزشی، پژوهشی واجتماعی با توجه به تأکید بر حذف مراکز موازی تصمیمگیری، رایزنی و مشورت با مسئولان و دست اندرکاران و جلب مشارکت دانشگاهیان.
3ـ اعتماد به مدیران و ایجاد زمینههای ضروری استقلال عمل در حوزههای مدیریتی برای افزایش توان رقابت سالم و رشد پیشرفت.
4ـ تربیت و انتخاب مدیرانی متعهد و متخصص با تأکید بر شایسته سالاری.
5ـ توجه به نقش الگوی استادان در رفتار سازی دانشجویان و الگو سازی براساس آن نقش از طریق شناسایی ومعرفی و تشویق مدیران، استادان، دانشجویان و کارمندان شایسته براساس شاخصههای مدیریت در نظام اسلامی.
6ـ تقویت زمینههای نظری و عملی برای اصلاح مداوم روشهای مدیریتی و افزایش کارآمدی آنها به منظور تحققارزشهای اسلامی و معیارهای انقلابی.
7ـ نظارت و ارزیابی هدفمند و مستمر به منظور تقویت ابعاد علمی و اسلامی مدیریت مراکز آموزشی و علمی .
ـ ارزیابی
قبل از ارزیابی این سند باید به دونکته توجه داشت که اولاً : این سند در ایامی تصویب شد که شتاب جریان توسعه در کشور ، هر گونه نگاه آرمان گرایانه به توسعه علمی را به محاق برده بود و ثانیاً : این سند بعدها (تیر92) کاملتر شد. اما ارزیابی این سند براساس الگوی ارزیابی به قرار زیر است:
الف) تحول در محتوای علوم: در سند به خوبی به اصلاح متون علوم انسانی اشاره شده است و تاکید اصلی بر تحول در جهتگیری ها و مبانی علوم می باشد و البته در بند اول بخش متون گویا علوم موجود پذیرفته شده می باشد و تنها بر اساس جهانبینی اسلامی شناخت و شناساندن آیات الهی در جهان توسط این علوم صورت می پذیرد. البته در بند 4 همین بخش سخن از اصلاح متون علوم انسانی بر اساس مبانی به میان می آید اما مشخص نیست که آیا تحولی جدیدی باید رخ دهد و تولید علوم جدید باید صورت بگیرد یا با تنها مبانی علوم تهذیب می شود اما تحول بنیادین در محتوای علوم مد نظر نیست و سخن از تولید علوم انسانی جدید در میان نمی باشد.
ب، تحول در فرهنگ علوم: تاکید اصلی این سند بر تحول در فرهنگ حاکم بر علم می باشد و در باب تحول فرهنگی هم تنها به فرهنگ عمومی بسنده نکرده است و به فرهنگ تخصصی حاکم بر تحول علوم انسانی هم تا حدودی توجه شده است، یعنی علاوه بر تحول روحی و ایمانی استاد و دانشجو و تغییر در فضای فرهنگی دانشگاه و کلاس درس( فرهنگ عمومی ) به برخی از شاخص های فرهنگ تخصصی در فضای دانشگاه همچون پیوند دانشگاه با مسائل کشور، ایجاد فضای بحث و گفتگو اشاره شده است اما با اینحال هنوز با برخی از شاخص ها در تحول در فرهنگ تخصصی دانشگاه و لزوم حضور دین و ارزش های اسلامی در تخصص دانشگاه و پیوند عمیق محتوای علوم با معارف سخنی به میان نیامده است. در باب فرهنگ بنیادین و تحول در ریشه های علوم و روش های تحقیق در علوم هم این سند ساکت می باشد.
ج) تحول در نرم افزار اداره: در این سند تا حدود زیادی و به خوبی به تحول در برنامه ریزی و مدیریت دانشگاه پرداخته شده است هرچند در باب تحول عمیق ساختاری دانشگاه و نحوه پیوند حوزه و دانشگاه و ساختارهای اجرایی و رفتن به سمت تغییر در نحوه آموزش ها و گذر از حافظه گرایی و مدرک گرایی سخنن به میان نیامده است.
در مجموع این سند از نقاط قوت خوبی برخوردار است هر چند با مطالعه وضعیت عینی در این دوره، هیچ توجه ای به راهبرد های این سند نشده است و روحیه تجربه گرایی و ساختار گرایی مانع هرگونه تحول شده است.
4ـ برنامة اول توسعه
قانون برنامه اول توسعه مشتمل بر یک ماده واحده و پنج بخش هدفهای کلی ، خط مشی ها ، تصویر کلان برنامه ، هدفهای کمّی کلان ، سیاستهای کلان می باشد. در بخش های مختلف این برنامه به مسئله علم اشاره شده است که اجمالاً به قرار زیر است :
در هدف كلي سوم از قانون برنامة اول توسعة اقتصادي، اجتماعي، فـرهنگي جـمهوري اسلامي ايران، به گسترش كمّي و ارتقاي كيفي فرهنگ عمومي، تعليم و تربيت و علوم و فنون تأكيد، و در خطمشي 3، به شيوة تحقق آنها اشاره شده است. بهجز اين مورد در تبصرههاي 44 تا 48 و در مواردي ديگر بـهطور پراكنـده به مسئلة علم و آموزش توجه شده است. نكات ذيل از برنامه اول قابل استخراج است:
1ـ در بخش ماده واحد در ذیل تبصره 44، 46 و 47 ماده واحده اجمالاً بیان شده که وزارت خانههای فرهنگ و آموزش عالی و بهداشت موظف به انتقال دانش از خارج به داخل براي برخورداري كشور از دانشهاي مطرح در سطح جهان می باشند. بـراي اين كار و بـا تـوجه به شرايط پس از جنگ تحميلي كه نـظام تـجارب سختي را در شرايط تحريم اقتصادي پشتسر گذارده و به دنبال بازسازي مناطق آسيبديده از جنگ و عاديسازي و گسترش روابط با ديگر كشورها و بهرهگيري از تجارب، دانـش و فـناوري آنـهاست، مواردي چون انتقال و جذب فناوري، جذب فارغالتحصيلاني ايرانـي خـارج از كشور، جذب استادان خارجي، مبادلة استاد و دانشجو و برزگذاری سمینارها و کنفرانس های مشترک مدنظر قرار گرفته است. همچنین در تبصره 6 به توزیع عادلانه مراکز آموزش عالی در سطح کشور تاکید شده است.
2ـ در بخش هدفهای کلی و خط مشی های ذیل آن در بند 3 اهداف به گسترش کمی و ارتقاء کیفی تعلیم و تربیت و علوم و فنون در جامعه تصریح شده است. و در بخش خط مشی های تحقق این هدف ، دركنار انتقال فناوري به داخل كشور كه نـياز دوران پس از جـنگ بـود، مسئلة ايجاد قطبهاي علمي (10/3) نيز مطرح است. قطبهاي علمي را مـيتوان در راستاي بهرهگيري از دانش و فناوري انتقاليافته و بوميسازي فناوريهاي پيشرفته و سطح مياني قلمداد كرد. همچنین بر گسترش آموزش عالی در مقاطع کارشناسی ، ارشد و دکتری (11/3) و حداکثر بهره برداری از ظرفیت های علمی ، فنی ، تخصصی و تحقیقاتی (کاربردی و راهبردی) کشور (12/3) تاکید شده است . همچنین به ارتباط بین دانشگاه و اجراء و سیستم اداره جامعه تاکید شده است.(20/3)
در سطح خارجي، انتقال دانش به داخل كشـور مـطرح شـد؛ اما در سطح داخلي و با توجه به اصل عدالت، در پي انتقال و جابهجايي دانـش در داخـل كشور و تمركززدايي از دانش از مناطق خاص بهويژه از تهران (10.3.2)، تأكيد بر توزيع آن در ميان محرومان است. گسترش آموزش عـالي در مـناطق مـحروم و افزايش سهميه مناطق محروم در پذيرش دانشگاهها (تبصرة 6) به اين امر تصريح دارد. توجه به ريشـهكني بـيسوادي يا تـوجه به كودكان واجبالتعليم نيز در همين راستا قابل فهم است. تأكيد توأمان بر توزيع عـمومي دانـش در سـراسر كشور و ايجاد قطبهاي علمي كه با تمركز دانش و عدم توزيع آن سازگاري دارد، ميتواند اين نـتيجه را در پي داشـته باشد كه دانشها و فناوريهاي برتر و سطح مياني در قطبهاي علمي و طبيعتاً در شهرهاي بزرگ و مهم بـاقي بـمانند و دانـشها و فناوريهاي دسته دوم و سوم توزيع عمومي شوند. همچنین در ذیل بند 8 در باب اصلاح سازمان و مدیریت اجرایی کشور به ضرورت تدوین نظام تحقیقات علمی کشور در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور تاکید شده است.( 12/8)
3ـ در بخش تصویر کلان تصویر مسئلة ديگري كه در كنار نكات يادشده بايد كانون تـوجه قـرار گيرد، خصوصيسازي مراكز علمي است كه در برنامة اول بر آن تأكيد شده و در نهايت بر كيفيت و كمـيت دانـش تـوزيعشده (كه مورد توجه برنامة اول است) و نگاه به علم در ايران تأثير گذاشته است.( 1/2/3)
علاوه بر این موارد در دو سه جاي ديگر نيز به تأسيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي، پژوهش در زمـينة مـيراث فرهنگي و ارزشهاي فرهنگي انقلاب اسلامي و دفاع مـقدس و اندیشه امام پرداخـته شـده است.
ـ ارزیابی
با نگاهی اجمالی به برنامه اول به خوبی ملاحظه می گردد که برنامه توسعه به جهت شرایط اجتماعی آن زمان پس از جنگ بیشتر هویتی عمدتاً اقتصادی دارد و مسئله فرهنگ و علم به صورت کمرنگ و در حاشیه مطرح می باشد. همچنین به جهت نوپا بودن حوزه برنامه ریزی با شرایط نظام اسلامی منجر به عدم هماهنگی بین سیاست ها و اهداف برنامه از یک طرف و به کار گیری رویکردهای متفاوت با پیش فرض های متفاوت از طرف دیگر شد که نتیجه آن بی سازمانی اجتماعی ، ناهماهنگی و در نهایت عدم اجرای اصول برنامه شد. ( ایمان ، 1392ب: 107) اما در خصوص علوم انسانی در این برنامه به مسئله علوم انسانی مستقیماً تصریح نشده و تنها ذیل عنوان کلی علم و دانش قابل بررسی می باشد. به عبارت دیگر می توان اینگونه بیان کرد که علوم انساني در برنامة اول تـقريباً سـرنوشتي مـانند توليد دانش در اين برنامه دارند. چنانكه توليد دانش در حاشية انتقال دانش مورد تـوجه اسـت، علوم انساني نيز در حاشية علومي غير از علوم انساني مطرحاند. به بياني ديگر، ميتوان گفت عـلوم انـساني، نه بهمنزلة يك امر فينفسه مطلوب يا شايستة توجه، بلكه در حاشية امري ديگر در كانون تـوجه قـرار گرفته است.( پارسانیا ، 1392: 76) هرگز در تحول محتوایی علوم اسلامیت علوم انسانی مد نظر قرار نگرفته چه رسد به اینکه علوم انسانی اسلامی ذیل مسئله تمدن اسلامی طرح و به جنبه انسجام بخشی آن دقت شود. همچنین به لزوم تحولات فرهنگی و مدیریتی و ساختاری در دانشگاه ها توجهی نشده است.
5ـ بـرنامة چـهارم تـوسعه (1388-1384)
برنامه چهارم با ساختاری کمی متفاوت از سه برنامه قبل تنظیم گردید . در این برنامه در دو بخش اول (رشد اقتصاد ملي داناييمحور در تعامل با اقتصاد جهاني) و چهارم (صيانت از هويت و فرهنگ اسلامي ـ ايراني) به علم توجه شده است. در كل ميتوان گفت بـرنامة چهارم نيز در زمينة علم كمابيش در راستاي برنامههاي پيشين قرار ميگيرد، البته با وجود تفاوتهايي در برخي وجوه كه بدانها اشاره خواهد شد. در اینجا تنها اهداف را بیان می کنیم که ذیل این اهداف دولت مکلف است اقدامات علمی و پژوهشی اعم از سیاست گذاری ، راهبرد نویسی ، ساختار سازی و… را انجام دهد .
ماده 35: دولت مكلف است به منظور اعمال مديريت واحد و ايجاد رشد اقتصادي مناسب در مناطق آزاد اقدامات زير را انجام دهد
ماده 43: دولت موظف است، نظر به اهميت نقش دانش و فناوري و مهارت، به عنوان اصليترين عوامل ايجاد ارزش افزوده در اقتصاد نوين، اقدامهاي زير را به عمل آورد.
ماده 46:دولت موظف است، به منظور برپاسازي نظام جامع پژوهش و فناوري، اقدامهاي ذيل را به انجام رساند.
ماده48: دولت موظف است، به منظور ارتقاي پيوستگي ميان سطوح آموزشي و توسعه فناوري، كارآفريني و توليد ثروت در كشور، در طول برنامه چهارم، اقدامهاي ذيل را انجام دهد.
ماده 49: دولت موظف است، براي زمينهسازي و تربيت نيروي انساني متخصص و متعهد، دانشمدار، خلاق و كارآفرين، منطبق با نيازهاي نهضت نرمافزاري، با هدف توسعه كمي و كيفي از ابتداي برنامه چهارم اقدامات ذيل را در ماموريتها و ساختار دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي براي پاسخگويي به نيازهاي بخشهاي مختلف كشور به انجام برساند.
ماده50: به منظور پاسخگويي مناسب به افزايش تقاضا براي ورود به آموزش عالي، با استفاده بهينه از ظرفيتهاي موجود و حمايت از مشاركتهاي مردمي ……….
ماده106: دولت مكلف است، به منظور تعميق ارزشها، باورها، فرهنگ معنويت و نيز حفظ هويت اسلامي- ايراني، اعتلاي معرفت ديني و توسعه فرهنگ قرآني، اقدامهاي ذيل را انجام دهد. ….
ماده108: دولت موظف است به منظور زنده و نمايان نگهداشتن انديشه ديني و سياسي و سيره عملي حضرت امام خميني (ره) و برجسته كردن نقش آن به عنوان يك معيار اساسي در تمام سياستگذاريها و برنامهريزيها و تسري آن در مجموعه اركان نظام، اقدامهاي زير را انجام دهد.
ماده109: دولت موظف است، به منظور حفظ و شناساندن هويت تاريخي ايران و بهرهگيري از عناصر و مؤلفههاي هويت ايراني به ويژه زبان فارسي, اقدامهاي ذيل را انجام دهد.
ـ ارزیابی
برنامه چهارم توسعه و مستندات آن پس از انتشار توسط بسیاری از محققان کشور مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت و بیشتر این نقدها ناظر به رویکرد و مبانی این سند معطوف بود چرا که رویکرد عمده این سند قبول روند توسعه جهانی و پیوست به کاروان توسعه جهانی و تمام لوازم آن بود و مبانی آن عمدتاً سکولار و هماهنگی با جریان علم جهانی بود (باقرزاده، 1388) که تاثیر این رویکرد را به خوبی در بخشهای مختلف این برنامه و در بخش توسعه علمی کشور به خوبی مشهود می باشد. ارزیابی این سند بر اساس الگوی ارزیابی به قرار زیر می باشد:
الف) تحول در محتوای علوم: يكي از مواد درخور توجه اين برنامه، مادة 46 است. در اين مـاده بـه لحـاظ محتوايي توجه نسبتاً ذوابعادي به علم صورت گرفته است. در اين مـاده از سويي به انتقال و همچنين جذب فناوري، و از سوي ديگر به تدوين و توليد دانش فني و انجام تحقيقات نيمهصنعتي و نيز گـسترش مـرزهاي دانـش توجه شده است. اما ملاحظات کلی در باب نوع نگاه به محتوای علوم انسانی در این برنامه به قرار زیر می باشد:
1ـ پس از تدوين چهار برنامة پنجساله، براي نـخستينبار در بـرنامة چـهارم نامي از علوم انساني به ميان ميآيد (مادة 43)
2ـ در همین ماده (43) بحث علوم انساني در ذيل همان مادهاي ميآيد كه بـه دنـبال استفاده از دانش براي ايجاد ارزش افزودة اقتصادي است
3ـ در مادة 49 به مسئلة بازنگري در رشتههاي دانـشگاهي عـلوم انـساني (و غيرانساني) در راستاي توسعة علوم ميانرشتهاي توجه شده است.
4ـ بهجز موارد يادشده، در اين برنامه نيز مانند بـرنامههاي پيشـين، به انجام برخي پژوهشها كه در راستاي رفع نيازهاي ديني و ايدئولوژيك نظام و در زمرة علوم انـساني قـرار مـيگيرد، تأكيد شده است؛ با اين تفاوت كه حجم اينگونه موارد در اين برنامه افزايش يافته است. علت اين امـر مـيتواند تـوجه بيشتر سياستگذاران اين برنامه به تكثرگرايي فرهنگي و هويت ايراني باشد كه علاوه بـر پژوهـشهايي كه در برنامههاي پيشين كانون توجه بودند، مواردي نيز در زمينة تكثرگرايي فرهنگي و هويت ايراني بدانها افزوده شده اسـت. در فـصل توسعه فرهنگي مواردي از اين دست قابل مشاهده است: حمايت از پژوهشهاي راهبردي و بنيادي در زمـينة اعـتلاي معرفت ديني و توسعة فعاليتهاي قرآني، تهية طـرح جـامع مـطالعه و اجراي همگرايي مذاهب، ارتقاي پژوهش در خصوص بـنيادهاي نـظري و ديني نظام و پاسخگويي به مسائل مستحدثه در جمهوري اسلامي ايران (مادة 106)، حمايت از مطالعات بنيادي و كاربـردي بـا موضوعات مربوط به امام خـميني( و انـقلاب اسلامي (مـادة 108)، حـفظ و شـناساندن هويت تاريخي ايران، حمايت از پژوهشهاي عـلمي و مـيانرشتهاي در زمينة ايرانشناسي، بررسي و گردآوري نظاميافتة تاريخ شفاهي، گويشها و لهجهها، آداب و رسوم، و عـناصر فـرهنگ ملي و بومي، پژوهش در زمينة معماري ايرانـي- اسلامي در شهرها و روستاهاي كشـور بـه منظور معرفي آن، و سرانجام رشد زبـان فـارسي در فضاهاي رايانهاي (مادة 109) (همان : 81)
ب) تحول در فرهنگ حاکم: در باب فرهنگ حاکم بر توسعه علمی کشور دو نکته مهم در این برنامه به چشم می خورد که به خوبی نگاه تجربی به علم و نگاه سکولار به علوم را نتیجه می دهد:
1ـ برنامة چهارم همچون برنامه های قبل اقتصاد محور و لذا عنوان بخش اول رشد اقتصادی دانائی محور است و خود این عنوان حاکی از جهت گیری کلی تنظیم کنندگان این سند می باشد یعنی رشد اقتصاد ، اساس دانائی است . در نـخستين مـاده از فصل چهارم (مادة 43) دانش و فناوري و مهارت، بهمنزلة اصليترين عوامل ايجاد ارزش افزوده در اقتصاد نوين قلمداد شده و ازهمينرو و براي استفاده از دانش جهت ايجاد ارزش افزوده، دولت به انجام برخي اقدامات موظف شده است. البته این نوع نگاه به علم در کل فرهنگ هم جاری می باشد به عنوان نمونه در فصل نهم با عـنوان توسعة فرهنگي كه تنها فصل بخش چهارم (صيانت از هويت و فرهنگ اسلامي- ايرانـي) اسـت، در نـخستين مادهاش (مادة 104) انجام اقداماتي را براي رونق اقتصاد فرهنگ تجويز ميكند كه در اين اقدامات، نگاه اقتصادي بر فرهنگ حاكم اسـت و در راسـتاي تحقق صنعت فرهنگي قابل فهم است.
2ـ این برنامه بیشتر تاکید بر مسئله پيوستن به اقتصاد جهاني دارد و تدوين آن با تأثيرپذيري از فضاي جهانيشدن اقتصاد صورت پذيرفته و برنامه بـه دنـبال تعامل با اقتصاد جهاني است. اين ويژگي بر نوع نگاه به علم اعم از انساني و غيرانساني اثرگذار بوده است ولذا روح کلی مواد برنامه ای مربوط به مسئله علم در این برنامه بیشتر ناظر به پیوستن به کاروان علم جهانی آنهم با نگاهی اقتصاد محور است . همانگونه كه در ادبيات نئوليبراليسم كه با جهانيشدن همراه است، اموري چون فرهنگ و عـلم بـه اقتصاد تـقليل داده ميشوند، در اين برنامه نيز به اقتصاد فرهنگ و اقتصاد علم توجه و تصريح شده است. به عبارت دیگر توجه خطمشيگذاران به جهانيشدن و فضاي بيرون از كشور، غير از توجه بـه ارزش افـزوده و اقتصاد علم در فضاي جهاني، از جهتي ديگر نيز بر نوع نگاهشان به علم مؤثر بوده است. در مواردي به علم در افق جهاني آن توجه شده و مراودة علمي با خارج از كشور، مدنظر قـرار گـرفته است.
ج) تحول در نرم افزار اداره دانشگاه: این سند در باب تحول مدیریتی و ساختاری به دنبال برنامه ریزی جهت همسانی دانشگاهها با دانشگاههای بین المللی می باشد. براي مثال در اين برنامه به اين موارد پرداخته شده است: توسعه همكاريهاي مؤثر بينالمللي در عرصة پژوهشي و فناوري (مادة 46)، برنامهريزي براي ارتقاي توانمندي دانشگاههاي مادر و مهم دولتي كشور در زمينههاي آموزشي و پژوهـشي در مـقايسه بـا دانشگاههاي معتبر بينالمللي (مادة 50)، تـوجه بـه گـسترش ارتباطات علمي با مراكز و نهادهاي آموزشي و تحقيقاتي معتبر بينالمللي از طريق صدور مجوز جهت ايجاد دانشگاههاي خصوصي در مناطق آزاد تجاري- صنعتي( ماده 35). در بـرنامههاي پيشـين كه در چـارچوب ادبيات جهانيشدن تنظيم نشده بودند، مسئلة مراودة عـلمي بـا خارج از كشور با اولويت كشورهاي مسلمان و دوست مطرح بود كه در اين برنامه، اين اولويت حذف شده است.(همان :81)
6ـ چشم انداز بیست ساله کشور
از اسناد مهم دیگر سند چشم انداز بیست ساله می باشد که در سال 1382 تصویب و شروع آن از سال 1384 می باشد.. پس از انقلاب برای اولین بار در تاریخ ایران، سند چشمانداز بیست ساله تدوین شده است، سند چشمانداز بیست ساله ایران، سندی جهت تبیین افقی برای توسعه ایران در زمینههای مختلف فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین شده است. در این سند دردو فراز (فراز 2و6) از هشت فراز سند به وضعیت علمیکشور در افق 1404 اشاره شده است:
«برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی»
«دست یافتن به جایگاه اول اقتصادی، علمی، فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاور میانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جهش نرمافزاری تولید علم…
با نگاهی حتی نه چندان عمیق به موارد نقل شده، از متن سند چشمانداز به وضوح درمییابیم که اگر نگوییم محوریترین، حداقل یکی از محوریترین ارکان سند چشمانداز و برنامه چهارم را مقوله جایگاه علم و فناوری در افق آینده 1404 تشکیل داده است. و به سخن دیگر، اگر بگوییم افق آینده کشور و توسعه ایران اسلامیعلم بنیاد و دانشمحور ترسیم شده است، سخن به گزاف نگفتهایم.
در باب ارزیابی این سند بر اساس الگوی ارزیابی باید توجه داشت که در این سند به اقتضاء اختصار آن انتظاری نیست که به تحولات فرهنگی و ساختار حوزه علم هم اشاره کند و چه بسا تحول در محتوای علم لازمه اش تحول در فرهنگ و نرم افزار اداره نهاد علم کشور می باشد. اما در باب محتوای علم هم اگر چه از نقاط قوت این سند توجه به نقش و جایگاه علم می باشد اما با این همه چند ملاحظه به این سند در باب علوم انسانی وارد است :
1ـ در این سند ، علوم انسانی از دیگر علوم تفکیک نشده است و حال اینکه دستیابی به علوم انسانی اسلامی هم کلیدتر و هم سریعتر از دستیابی به علوم تجربی بومی می باشد.
2ـ در این سند اصلاً سخن از تولید علوم اسلامی نشده است و گویا به همین محتوا و شاخص های موجود علم ، باید به جایگاه اول علمی در سطح منطقه برسیم که این دیدگاه غلطی می باشد چرا که دستیابی به تمدن نوین اسلامی ضرورتاً نیازمند شبکه علوم اسلامی کارآمد می باشد .
3ـ همچنین در این سند به وضعیت دوران گذار انقلاب اسلامی به تمدن سازی اسلامی توجه نشده است و حداقل به فرایند 5 گانه رهبری در رسیدن به تمدن اسلامی توجه نشده است.
4ـ در این سند در باب مطالعات بنیادین در حوزه علوم بصورت عموم و در حوزه علوم انسانی بصورت خاص توجه نشده است چرا که مطالعات بنیادین در این حوزه علوم از افق بیست ساله بیشتر است و لذا حداقل در این سند باید به زمینه سازی این مطالعات اشاره می گردید.
7ـ نقشه جامع علمی کشور
از دیگر اسناد مهم که در این دوره تدوین شد و خبر از خیز علمی کشور در حوزه های مختلف علوم و از جمله علوم انسانی می داد نقشه جامع علمی کشور است که در سال 1389 طی جلسات فراوان اصلی و فرعی شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. آنچنانکه در مقدمه نقشه جامع علمی کشور آمده است نقشۀ جامع علمي كشور بنا به تعريف، مجموعهاي است جامع و هماهنگ و پويا و آيندهنگر، شامل مباني، اهداف، سياستها و راهبردها، ساختارها و الزامات تحول راهبردي علم و فناوري مبتني بر ارزشهاي اسلامي براي دستيابي به اهداف چشمانداز بيستساله كشور بوده و همچنین تلاش شده بر مبانی ارزشی و بومی کشور، تجربیات گذشته و نظریهها و نمونههای علمی و تجارب عملي تكيه شود. (شورای عالی انقلاب فرهنگی ، 1389: 6)
این سند در پنج فصل تنظیم گردیده است : فصل اول: ارزشهای بنیادین نقشه جامع علمی کشور. فصل دوم: وضع مطلوب نظام علم و فناوري .فصل سوم: اولويتهاي علم و فناوري در كشور. فصل چهارم: راهبردها و اقدامات ملي توسعه علم و فناوري در كشور. فصل پنجم: چارچوب نهادي علم، فناوري و نوآوري.
در سند جامع ، بسیاری از راهبردها و اقدامات بصورت کلی بیان شده و شامل تمامی حوزه های علوم و از جمله علوم انسانی می شود. لذا در اینجا ابتدا مبانی و ارزش های بنیادین حاکم بر تمامی علوم آورده می شود و سپس در باب راهبردهای ملی و اقدامات ملی تنها به ذکر و بررسی راهبردها و اقدامات ذیل راهبرد دهم ـ که مختص به حوزه علوم انسانی می باشدـ پرداخته می شود. در اینجا تنها مبانی و ارزش های بنیادین سند و وضعیت آرمانی علوم انسانی ذکر می گردد. البته قبل ارزیابی سند باید توجه داشت که نسبت به این سند نقدها و ارزیابی های خوبی در مجامع علمی صورت گر فته است که از جمله آنها می توان به نشست علمی پیرامون این سند با عنوان «بررسي و سنجش نقشه جامع علمي كشور»، پنجشنبه( 15 بهمن) از سوي گروه پژوهشي علوم انساني پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اشاره کرد و یا مقالاتی که در این زمینه می باشد که می توان به دومقاله دکتر علینقی مشایخی و دکتر پایا اشاره کرد.
فصل 1: مباني و ارزشهاي بنيادين نقشه جامع علمي کشور
مباني ارزشي نظام علم و فناوري كشور كه بر پاية مباني نظري كه در مجموعة اسناد پشتيبان نقشة جامع علمي كشور ارائه شده، استوار است و به مثابة روح حاكم بر حركت علمي كشور، مشخص كنندة جهتگيريهاي نظام و اولويتها و بايد و نبايدها در عرصههاي آموزش، پرورش، پژوهش و فناوري است. مهمترين اين ارزشها عبارتند از:
1- حاکميت جهانبيني توحيدي اسلام در تمام ابعاد علم و فناوري
2- علم هدايتگر و هدفمندي آخرتگرايانه علم و فناوري
3- عدالت محوري، پرورش استعدادها و دستيابي همگان به خصوص مستضعفان در حوزه علم و فناوري، و تقويت خلاقيت، نوآوري و خطرپذيري در علم
4- کرامت انسان با تکيه بر فطرت حقيقتجو، عقلگرا، علمطلب و آزادگي وي
5- آزادانديشي و تبادلآراء و تضارب افکار (جدال احسن)
6- توجه به اصل عقلانيت، تكريم علم و عالم، ارزشمندي ذاتي علم و ضرورت احترام حقوقي و اخلاقي به آفرينشهاي فکري و علمي؛ و دستاوردهاي علمي بشر و بهرهگيري از آنها در چارچوب نظام ارزشي اسلام
7- علم و فناوري كمال آفرين، توانمندساز، ثروتآفرين و هماهنگ با محيطزيست و سلامت معنوي، جسمي، رواني و اجتماعي آحاد جامعه
8- ايجاد تحول بنيادين علمي به خصوص در بازبيني و طراحي علوم انساني در چارچوب جهانبيني اسلامي
9- تعامل فعال و الهام بخش با محيط جهاني و فرايندهاي توسعه علم و فناوري در جهان
10- اخلاقمحوري، تقدم مصالحعمومي بر منافع فردي و گروهي، تقويت روحيه تعاون و مشاركت و مسؤوليتپذيري آحاد جامعه علمي و نهادهاي مرتبط با آن
فصل 2: وضع مطلوب علم و فناوری
ـ چشم انداز : جمهوري اسلامي ايران در افق 1404 هجري شمسي در علم و فناوري، با اتکال به قدرت لايزال الهي و با احياي فرهنگ و برپايي تمدن نوين اسلامي- ايراني براي پيشرفت ملي، گسترش عدالت و الهام بخشي در جهان، کشوري است:
- ارتقاء سطح مطلوب توليد علم در علوم انساني براساس مباني اسلامي و نيازهاي بومي
فصل 3 : اولويتهاي علم و فناوري كشور
اولويتهاي الف:
ـ در علوم انساني و معارف اسلامي
مطالعات قرآن و حديث- كلام اسلامي- فقه تخصصي- اقتصاد، جامعهشناسي، علوم سياسي، حقوق، روانشناسي، علوم تركيبي و مديريت مبتني بر مباني اسلامي- فلسفههاي مضاف متكي بر حكمت اسلامي- فلسفه ولايت و امامت- اخلاق كاربردي و حرفهاي اسلامي- سياستگذاري و مديريت علم، فناوري و فرهنگ- زبان فارسي در مقام زبان علم؛
ـ در هنر
حكمت و فلسفه هنر- هنرهاي اسلامي ايراني- هنرهاي مرتبط با انقلاب اسلامي و دفاع مقدس- اقتصاد هنر- فيلم و سينما- رسانههاي مجازي با تأكيد بر پويانمايي و بازيهاي رايانهاي- معماري و شهرسازي اسلامي- ايراني- موسيقي سنتي و بومي ايران- ادبيات و شعر و داستاننويسي- طراحي هنري ايراني اسلامي
اولويتهاي ب:
ـ در علوم انساني و معارف اسلامي
اخلاق اسلامي و مطالعات بين رشتهاي آن- الهيات- عرفان اسلامي- فلسفه- غربشناسي انتقادي- كارآفريني و مهارت افزائي- تاريخ اسلام و ايران و انقلاب اسلامي- مطالعات زنان و خانواده مبتني بر مباني اسلامي- تاريخ علم (با رويكرد تاريخ اسلام و ايران)- جغرافياي سياسي؛
ـ در هنر
مطالعات انتقادي هنر مدرن- مطالعات تطبيقي حوزههاي هنر- هنرهاي سنتي و صنايع دستي- خوشنويسي- هنرهاي نمايشي- مباحث ميان رشتهاي هنر و شاخههاي علوم با تأكيد بر نگاه اسلامي.
4-1 راهبردهای کلان توسعه علم و فناوری در کشور
راهبرد كلان 1: اصلاح و انسجامبخشيدن به ساختارها و نهادهاي علم و فناوري و هماهنگسازي نظام تعليم و تربيت در مراحل سياستگذاري و برنامهريزي کلان
راهبرد كلان 2: توجه به علم و تبديل آن به يكي از گفتمانهاي اصلي جامعه…
راهبرد كلان 4: نهادينه كردن مديريت دانش و ابتناي مديريت جامعه بر اخلاق و دانش بر اساس الگوهاي ايراني- اسلامي در نهادهاي علمي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و دفاعي- امنيتي
راهبرد كلان5: نهادينه كردن نگرش اسلامي به علم و تسريع در فرايندهاي اسلامي شدن نهادهاي آموزشي و پژوهشي
راهبرد كلان7: جهتدهي آموزش، پژوهش، فناوري و نوآوري به سمت حل مشكلات و رفع نيازهاي واقعي و اقتضائات كشور با توجه به آمایش سرزمین و نوآوري در مرزهاي دانش براي تحقق مرجعيت علمي
راهبرد كلان 10: تحول و ارتقاي کمّی و کیفی در علوم انسانی و هنر مبتني بر معارف اسلامي
شگل گیری نقشه جامع علمی کشور خود از ضروری ترین و بزرگترین کارهای مهم شورایی عالی انقلاب فرهنگی جهت ساماندهی و مدیریت هوشمند «تولید ، توزیع و مصرف» علم و فنآوری در کشور می باشد. این نقشه از نقاط قوت های بالائی برخوردار است و بر اساس الگوی ارزیابی پیشنهادی هم در حوزه محتوا و هم فرهنگ علم و هم نرام افزار ادره به محورهای خوبی پرداخته شده است اما در عین حال واجد برخی از نقاط ضعف زیر می باشد . قبل از وارد شدن به ارزیابی سند بر اساس الگوی ارزیابی باید به این نقد کلی اشاره کرد که در تنظیم هر سندی می بایست بر اساس یک چهارچوب یا مدل مفهومی صورت بگیرد که به نظر می رسد آنچنانکه باید مدل مفهومی دقیقی بر این سند حاکم نمی باشد.( سلطانی و کیامهر، 1387: 43) اما گذشته از این نقد کلی ارزیابی سند بر اساس الگوی ارزیابی به قرار زیر می باشد:
الف) تحول در محتوای : در این سند به خوبی در باب تحول محتوایی سخن از تحقق تمدن اسلامی به میان آمده است و به ايجاد تحول بنيادين علمي به خصوص در بازبيني و طراحي علوم انساني در چارچوب جهانبيني اسلامي و رویکرد توحیدی تصریح شده است
1ـ نداشتن نظریه پایه در تحول علم و رسیدن به علمی دینی
2ـ عدم داشتن مدل مفهومی جهت توزین و اولویت بندی محورهای عملیاتی
3ـ عدم توجه به فرایند تدریجی در تحول علم موجود تا رسیدن به علم دینی مطلوب
4ـ در ویژگیهای الگوی حاکم بر نظام علم و فن آوری توجه به علوم انسانی اسلامی و محوریت این علوم نشده است
5ـ در ارزش های و مبانی بنیادین به مسئله درگیری حق و باطل اشاره نشده است و این مبنای ارزشی و توجه به آن در طراحی الگو حاکم بر تحول بسیار تاثیر گذار می باشد.
6ـ کم توجهی به علوم انسانی تنها در اهداف بخشی محور
7ـ در محور 8 اهداف بخشی تثبیت در باب علوم انسانی ذکر نشده است
8ـ در باب اولویت های علم و فن آوری کشور اولویت الف و ب علوم انسانی بدون دقت و توجه به سطوح بنیادین و تخصی حوزه علوم انسانی تنظیم شده است در اولویت اول تعبیر به مطالعات قرآنی شده است که بسیار مبهم است.
9ـ از 13 راهبرد تنها به یک راهبرد کلی (راهبرد10) در باب علوم انسانی اشاره شده است
10ـ در باب راهبردهای ملی و اقدامات ملی ذیل راهبرد 10 کلی در باب علوم انسانی جامعیت دیده نشده و یک مدل حاکم بر این راهبردها و اقدامات ملی نمی باشد.
ب) تحول در فرهنگ علم: در باب تحول فرهنگ علم چه در حوزه فرهنگ عمومی علم و فرهنگ تخصصی علم در این سند به نکات خوب و دقیقی اشاره کرده است به عنوان مثال در دو هدف 2و 3 اینگونه آمده است:
- 2. استقرار جامعة دانش بنیان، عدالت محور و برخوردار از انسانهای شایسته، فرهیخته و نخبه برای احراز مرجعیت علمی در جهان؛
- 3. تعمیق و گسترش آموزشهای عمومی و تخصصی همراه با تقویت اخلاق، آزاداندیشی و روحیة خلاقیت در آحاد جامعه، بهویژه نسل جوان؛
اما با اینحال لازم است در ارتقاء علم به فرهنگ بنیادین حاکم بر تحول علوم و هماهنگی سه حوزه عقلانیت دینی، عقلانیت علمی و عقلانیت اجرایی از طریق روش ها و منطق های تحقیق و تغییر در لایه های عمیق علم هم پرداخته شود.
ج) تحول در نرم افزار اداره: در این سند به خوبی در باب تحول ساختار علمی کشو، تحول برنامه ای و مدیریتی به نکات خوبی در قسمت بیان راهبردها و اقدامات ملی پرداخته شده است :
راهبرد كلان 1: اصلاح و انسجامبخشيدن به ساختارها و نهادهاي علم و فناوري
راهبرد كلان 4: نهادينه كردن مديريت دانش و ابتناي مديريت جامعه بر اخلاق و دانش بر اساس الگوهاي ايراني- اسلامي در نهادهاي علمي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و دفاعي- امنيتي
در قسمت اقدامات عملی هم به خوبی به حوزه سیاست گذاری ، قانون گذاری و تدوین برنامه های اجرایی در حوزه علم تاکیده شده است.
راهبرد كلان5 : نهادينه كردن نگرش اسلامي به علم و تسريع در فرايندهاي اسلامي شدن نهادهاي آموزشي و پژوهشي
اما با اینهمه چند تامل زیر در این بخش قابل ذکر می باشد:
اولاً: برای دستیابی به تحول بنیادین در حوزه تولید علوم اسلامی و تبدیل شده به قطب علمی در جهان امروز لازم است از تمامی توان آموزشی و پژوهشی کشور در سه مرکز علمی کشور حوزه های علمیه ، دانشگاهها و مراکز علمی اجرایی کشور استفاده بهینه صورت بگیر و این سه مرکز علمی در عین حفظ جایگاه و ماموریت خود تبدیل به یک نهاد علمی شود که در آن به صورت شبکه ای بالاترین هماهنگی بین آنها صورت بگیرد چرا که تمدن سازی اسلامی حتما نیازمند نهاد علم تمدنی می باشد وبدون شکل دادن به این شبکه علم امکان تمدن سازی علمی فراهم نخواهد شد و شکل دادن به این شبکه علمی فراگیر نیازمند ساختارهای علمی ، سیاست گذاری و برنامه های متفاوتی می باشد که به نظر می رسد این سند در این مقیاس ورود پیدا نکرده است.
ثانیاً: در این سند چشم انداز، هدف های کلان و بخشی به خوبی بیان شده است اما در زمینه اولویت ها ، اولویت ها در بخش های مختلف بیان شده است و در مجموع 137 اولویت مشخص شده است و این نحوه اولویت بندی چند مشکل دارد یکی اینکه تعداد این اولویت بندی ها زیاد است و در بین اینها باید اولویت های مهمتر تعیین شود که به نظر می رسد حوزه تولید علوم انسانی اسلامی در اولویت باید قرار بگیرد و دوم اینکه مشخص نیست که این اولویتها چگونه بر سیاستها و تخصیص ها اثر می گذارد؟( مشایخی،1395: سایت عطنا)
ثالثاً: براین نقشه بیشتر نگاهی استاتیک ( نگاه ایستا) و نه نگاه دینامیک( نگاه فرایندی) حاکم است و حال اینکه باید در یک نقشه متناسب به مقدورات و منابع انسانی و امکانی به همزمانی اولویت ها در بخش های مختلف علم و فن آوری توجه شود تا بر اساس آ« بتوان در مراحل بعد به سیاست گذاری و برنامه نویسی پرداخت.(پایا،1389: 7 )
البته در این دوره می توان به سند جدید اسلامی شدن دانشگاه هم اشاره کرد که در سال 92 توسط شورای اسلامی شدن دانشگاه تنظیم و توسط شورای انقلاب فرهنگی تصویب شد که به جهت طولانی شدن مقاله بدان پرداخته نمی شود.
ـ نتیجه گیری
با ارزیابی اسناد علمی کشور به خوبی این نتیجه حاصل می شود که علیرغم تبیین اهداف بلند انقلاب اسلامی توسط رهبر ان انقلاب و مخصوصاً نقشه عظیم دستیابی به تمدن نوین اسلامی توسط رهبر معظم انقلاب و تاکید به این اهداف در برخی از اسناد و با توجه به نقاط قوت برخی از اسناد مانند نقشه علمی کشور و سند جدید اسلامی شدن دانشگاهها، اما هنوز علوم انسانی و لزوم تولید شبکه منسجم این طیف از علوم مبتنی بر مبانی ، اهداف و ارزش های اسلام ناب، جایگاه و عملکرد مناسب خود را در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری نظام پیدا نکرده و همچنین در عمل حتی به همین اسناد بالادستی توجه نمی شود و با غلبه مدل ها و شاخص های نظام کارشناسی مبتنی بر علوم رایج حرکت تکاملی انقلاب با چالشی عظیم روبرو می باشد و آسیب های اجتماعی فراوانی از این ناحیه متوجه نظام اسلامی می باشد.
به عبارت دیگر با ملاحظه عملکرد ضعیف شورای انقلاب فرهنگی و شورای تحول علوم انسانی ـ که هنوز هم خود را در حد نوشتن سرفصل های علوم انسانی تنزل داده و از کارهای بنیادین رویگردان است ـ از یک طرف و با حاکمیت فرهنگ علوم موجود در دانشگاه های کشور و ضعف جدی حوزه های علمیه در ورود به ساحت علوم انسانی کاربردی از طرف دیگر، نظام علمی کشور هم در ساحت اسناد بالا دستی تحول علوم انسانی و هم در ساحت مدیریت و ساختارهای علمی کشور با چالش های عدیده ای روبرو می باشد. به نظر می رسد تنها راهکار مهم در حوزه سند نویسی ملتزم شدن به بیانیه گام دوم است که به خوبی هم سخن از اهداف مهم تحول در آن به میان آمده است یعنی «انسان سازی، جامعه پردازی ، تمدن سازی» و هم سخن از ایجاد انقلاب علمی با جهاد علمی به عنوان راهکار اساسی در آن طرح شده است . بر این اساس لازم است تمامی اسناد علمی کشور دوباره بر اساس بیانیه گام دوم بازسازی شود تا زمینه تحقق انقلاب علمی در گام دوم انقلاب فراهم آید ، امری که متاسفانه در تنظیم سند پیشنهادی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت به آن توجه نشده است. همچنین لازم است پس از تدوین اسناد، به خوبی نقشه فرآیندی (دینامیک) ، تحقق این اسناد ترسیم گردد و با پی گیری مجدانهزمینه تحقق اسناد فراهم آید.
ـ منابع
ـ کتب
ـ العطاس، محمد نقیب (1374) اسلام و دنیوی گری(سکولاریسم). ترجمة احمد آرام. تهران: انتشارات مؤسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران و مؤسسة اندیشه و تمدن اسلامی کوالالامپور
ـ امام خمینی ، روح الله (1370) ، صحیفه نور ،22جلد ، تهران ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
ـ ایمان ، محمد تقی (1392ب) ، ارزیابی پارادایمی برنامه های توسعه جهموری اسلامی ایران ، قم ، پژوهشکاه حوزه و دانشگاه
ـ باقرزاده، محمدرضا(1388)، مبانی نظری برنامه چهارم توسعه : خیانت دیگری از دوران اصلاحات، http://mrbagherzadeh.blogfa.com
ـ پایا، علی(1389)، مجله توسعه تکنولوژی صنعتی، پیاپی ۱۴ ،پژوهشکده توسعه تکنولوژی
ـ جمعی از نویسندگان (1374) روانشناسی رشد (1) با نگرش به منابع اسلامی ، تهران ، انتشارات سمت
ـ حسینی الهاشمی ، سید منیرالدین، (1383) خاطرات حجه الاسلام و المسلمین سید منیرالدین حسینی شیرازی، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ـ خامنه ای ، سید علی ، (23/5/69) ، بیانات در دیدار وزیر و مسئولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رؤسای دانشگاههای سراسر کشور www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، (20/9/1370) ، در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، (27/1/1377) بیانات در دیدار مسؤولان و كارگزاران نظام عيد سعيد غدير، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، (14/7/1379) ، بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، ( 12/9/79) ، بیانات در جمع مسئولان و كارگزارن نظام جمهورى اسلامى ايران، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، ( 9/12/79) ، بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر ، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، ( 19/6/80 ) ، بیانات در شروع درس خارج فقه سال ، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، (8/11/81 ) ، بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم ، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، (16/11/1381) درپاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسیهای نظریهپرداز، www.kamenei.ir
ـ ـــــــــــــ ، ( 8/8/1382) ،بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهه www.kamenei.ir ا،
ـ ــــــــــــــ ، (26/9/83 )، بیانات در ديدار اساتيد دانشگاهها، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، 17/10/83 ، بیانات در ديدار وزير علوم ورؤساي دانشگاهها، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، (29/7/89) ، بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، (2/8/89) ، بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم ، www.kamenei.ir
ـ ــــــــــــــ ، (23/7/1391) بیانات در دیدار جوانان خراسان شمالی، www.kamenei.ir
ـ کچوئیان ، حسین (1389) ، تجدد شناسی و غرب شناسی ، حقیقت های متضاد ، تهران ، انتشارات امیرکبیر
ـ اداره کل قوانین و مقررات کشور(۱۳۷۲) ، مجموعه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، ج۱، تهران ، مؤسسه اطلاعات
ـ ستاد انقلاب فرهنگی (1360)، اهداف و خط مشی کلی دانشگاهها ، طرح پیشنهادی کمیته فرهنگ اسلامی ، تهران ، ستاد انقلاب فرهنگی
ـ سلطانی، بهزاد و کیامهر،مهدی (1387)، پیشنهاد چهاچوب مفهومی برای تدوین نقشه جامع علمی کشور، فصلنامه علمی ـ پژوهشی سیاست علم و فن آوری، شماره 3
ـ دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ( 1385) بیست سال تلاش در مسیر تحقق انقلاف انقلاب فرهنگی ، چاپ دوم ، تهران ، دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی
ـ شورای عالی انقلاب فرهنگی (1389) ، نقشه جامع علمی کشور، سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی
ـ شاه آیادی ، محمد علی(1380)، شذرات المعارف ، چاپ اول، ستاد برزگذاشت مقام عرفان و شهادت، تهران
ـ رحمانی ، قدرتالله (1382) بیپرده با هاشمی رفسنجانی: کارنامهی ربع قرن عملکرد جمهوری اسلامی، تهران، انتشارات کیهان
ـ سروش ، عبدالکریم ( 1359 الف)، روزنامه اطلاعات ، ش16169، چهارشنبه 28خرداد
ـ ــــــــــــــــــ ، (1359ب) ، رسالت دانشگاه ، تهران ، دفتر نشر فلق
ـ ــــــــــــــــــ ، ( 1366) ، تفرج صنع : گفتارهائی در مقولات اخلاق و صنعت و علم انسانی ، تهران ، انتشارات سروش
ـ ــــــــــــــــــ (1377) دین اقلی و اکثری ، مجله کیان ، شماره 41
ـ شبستری ، محمد مجتهد (1376) ، ایمان و آزادی ، تهران ، انتشارات طرح نو
ـ جمالی، مصطفی( 1398) ، عیار تمدنی در جمهوری اسلامی ایران، قم، پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی
ـ صالح ، سید محسن (1385) ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا کنون ، 8جلد ، تهران ، انتشارات مرکز انقلاب اسلامی
ـ قانون اساسي جـمهوري اسلامي ايران، 1375، همراه با اصلاحات شوراي بازنگري قانون اساسي مصوب 1368، وزارت فـرهنگ و ارشـاد اسـلامي، تهران، سازمان چاپ و انتشارات.
ـ قانون اساسي و متمم آن، 1325، به انضمام قانون انتخابات مجلس شوراي ملي، تهران، اقبال.
ـ قـانون بـرنامه اول توسعه اقتصادي ، اجتماعي، فرهنگي جمهوري اسلامي ايران، سايت مجلس شوراي اسلامي، http://parliran.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=222
ـ قانون بـرنامه دوم تـوسعه اقـتصادي، اجتماعي، فرهنگي جمهوري اسلامي ايران، سايت مجلس شوراي اسلامي، http://parliran.ir/index.aspx?siteid=1&;pageid=223
ـ قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي، فـرهنگي جمهوري اسلامي ايران، سايت مجلس شوراي اسلامي، http://parliran.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=224
ـ قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي، فـرهنگي جمهوري اسلامي ايران، سايت مـجلس شـوراي اسلامي، http://parliran.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=2941
ـ مشایخی، علینقی(1395)، بررسی پیشرفت علم و فنآوری در کشورو ضرورت اصلاح نقشه جامع علمی کشور، سایت عطنا، رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبایی، کد خبر64427
دیدگاهتان را بنویسید